۱۳۸۶ اسفند ۱۰, جمعه

استاد عباس کاظمی



شرح حال استاد عباس کاظمی از زبان خود

در سال ۱۳۱۴ وقتی پنج ساله بودم پدرم "صادق" فوت کرد. ما در دهکده ای به نام "کبوتر آباد" در " برآن " واقع در ۲۰ کیلومتری جنوب شرقی اصفهان سکونت داشتیم. از آنجا به اتفاق خانواده به اصفهان آمدیم و من به شغل نانوایی مشغول شدم. تحصیل را از بچه های توی کوچه، از بزرگتر ها و از هرکس که امکان داشت، یاد گرفتم و آموختم. در آن زمان استاد "بصیر" در همسایگی ما بود. خدمت ایشان علم بدیع ، عروض و قافیه را یاد گرفتم و به شعر و شاعری روی آوردم، مدارج تحصیلی را تا سطح فوق دیپلم ادبیات قدیم ادامه دادم و به محافل ادبی راه پیدا کردم و چون لحن خوشی داشتم به تشویق استاد "متین" استاد شعر و ادب به نزد استاد "حسین یاوری" استاد نی و آواز آن زمان و استاد "میرزا علی قاری" یکی از بهترین شاگردان " سید رحیم اصفهانی " اولین استاد مکتب آوازی اصفهان رفتم. تا اینکه بعد از گذراندن رنج ها و سختی های زیاد ، سال ۱۳۴۱ در شعر و موسیقی به توانایی رسیدم. در این سال به خراسان سفر کردم و به محفل استاد "فرخ" راه یافتم و با شعرای نامی مشهد از جمله آقایان قدسی ، کمال ، قهرمان ، صحیح ، دکتر یوسفی ،بینش و دکتر رجا آشنا شدم. و در تهران نیز با " رهی معیری " و " امیری فیروزکوهی " و ذکایی بیضایی آشنا و دوست شدم .

خداوندگار نی


نایب اسدالله ( ملقب به خداوندگار نی ) : قبل از هر چیز بگویم که این لقب را من به این استاد بزرگ نداده ام و اساتید بزرگی همچون استاد حسن کسایی و مرحوم روح الله خالقی و ... او را با این لقب نام برده اند. و عنوانی است که به حق شایسته اوست. استاد نایب اسدالله فرزند نایب حسین خان که یکی از هنرمندان آن زمان به شمار می رفت از مادرش به نام صاحب جم در شهر اصفهان چشم به جهان هستی گشود. نایب شاگرد ابراهیم آقا باشی و همچنین پدر هنرمند خویش بود ولی تنها به دلیل علاقه و پشتکار و خلاقیت توانست در زمره یکی از بزرگترین موسیقیدانان جهان درآید.
وی همراه با ناصرالدین شاه در یک سفر به انگلستان عزیمت کرد و در کنسرت بزرگی که توسط ملکه وقت آن کشور برپا گردیده بود ، شرکت جست. در این هنرنمایی بین المللی موسیقیدانان و نوازندگان اکثر کشورها شرکت داشته و برنامه های هنری متعدد اجرا کردند. در پایان مراسم با اشاره ناصرالدین شاه « نایب » نی را از جیب خود بیرون آورده و شروع به نواختن آن می کند ، به طوریکه همه حضار شرکت کننده را مات و مبهوت می سازد ! ملکه نیز چنان تحت تاثیر این صوت دلنشین واقع می گردد که بی اختیار گردنبندش را بیرون می آورد و بر گردن نایب آویزان می کند و رو به حضار می گوید : « باید اعتراف کرد این مرد ایرانی با چوبی خشک که بیش از چند سوراخ در آن دیده نمی شودچنان غوغایی کرد که تمامی سازهای پیشرفته امروزی را منهدم ساخت ».

نایب اسدالله در یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی گوشه ای اختراع کرده که امروز به نام

بغدادی نایب معروف می باشد. او مظهر پاکی و خلوص نیت بود و به قول خودش کسی بود که نی را از آغل گوسفندان به دربار پادشاه برد. او با استادان بزرگ آن زمان نظیر سماع حضور و آقا حسینقلی رابطه نزدیک داشت و آموخته ها و تجارب خود را به رایگان در اختیار علاقمندان قرار میداد. نایب بی ریا ساز می زد و منتظر خواهش کسی نبود. شب ها هنگامی که همه در خواب بودند ، شروع به ساز زدن می کرد و با رمز و راز نهفته در سازش با خدای خود ارتباط برقرار می نمود.
شاگردان نایب: ۱- استاد مهدی نوایی ۲- مرحوم مشیر همایون بودند و استاد حسن کسایی و استاد حسین یاوری نیز با یک واسطه ( یعنی استاد مهدی نوایی ) شاگرد نایب بودند. تاریخ فوت این استاد بزرگ و آبروی موسیقی ایرانی به درستی مشخص نیست اما مزارش به طوری که یکی از نوادگانش به نام عباسعلی مظفری می گوید در تخت پولاد اصفهان روبروی مقبره فیض کاشانی در زیر یک دیوار واقع گردیده است.

۱۳۸۶ اسفند ۹, پنجشنبه

سید حسین طاهرزاده


استاد سید حسین طاهرزاده ، فرزند سید طاهر تویسرکانی بود. پدر او از تویسر کان و همدان برای تحصیل در حوزه علمیه اصفهان به مدرسه صدر آن شهر رفت. سید حسین در سال 1261 در اصفهان تولد یافت و از دوران نوجوانی به آواز علاقه داشت و در سال 1278 به تهران آمد ( یعنی در سن 17 سالگی ) که در آنجا با جهانگیر میرزا حسام السلطنه آشنا شد. جهانگیر میرزا جوانی بود که ویولن می نواخت و چند تصنیف هم که آهنگ آن ها را با شعر ملک الشعرای بهار ساخته ، اکنون از او باقی است. طاهرزاده بر اثر دوستی با حسام السلطنه به منزل او راه یافت و در منزل او و گردهمایی های او با چند تن از هنرمندان برجسته آن زمان ، چون میرزا حبیب سماع حضور ، میرزا عبدالله و ناصر همایون و .. آشنا شد و مراوده پیدا کرد. طاهرزاده همچنین در سال های بعد با درویش خان نوازنده مشهور تار آشنا شد و بیشترین تاثیر ها را در خواندن آواز از این اساتید گرفت و تنها دوره بسیار کوتاهی ( آن هم به طور مخفیانه و از پشت پرده ) از آوازهای سیدرحیم بهره مند شد .


بنیانگذار مکتب اصفهان


سید عبدالرحیم اصفهانی در سال ۱۲۳۲ خورشیدی در محله دربکوشک اصفهان به دنیا آمد. سید مردی وارسته و درویش مسلک بود و در مناسب خوانی حسن سلیقه خاصی داشت. او صدایی وسیع ، توانا و تحریرهایی مشخص و شمرده داشت. از ابتدای جوانی به‌ واسطه داشتن صدای خوش ، به‌ روضه‌خوانی اشتغال داشت اما هیچ گاه در كاربرد كلمات زاید كه معمول خوانندگان سبك تعزیه و تا حدی رایج بود، بهره نمی گرفت ، بلكه تحریرهایش سنجیده بود و آواز را راحت و با طمانینه می خواند. ردیف دستگاه‌های موسیقی را از ابراهیم آقا‌باشی آموخت. سید عبدالرحیم در احاطه به موسیقی ملی و سلیقه خوانندگی و تنوع و اطلاع از گوشه‌ها در عصر خود بی‌مانند بود و شاگردان بسیاری تربیت کرد. او محفوظات بسیار داشت ، به‌طوری‌که که اشعار مناسب دستگاه‌ها و گوشه‌ها را به‌ مقدار فراوان به‌ خاطر می‌سپرد. شیوه تحویل شعر و تحریرهای مناسب و نیز وزن شناسی در آواز و تصنیف از مولفه های اصلی مكتب آوازی اصفهان بود كه سیدرحیم از میراث داران و احیاگران آن در عهد ناصری محسوب می شد.

فرامرز پايور


استاد فرامرز پايور در 21 بهمن سال 1311در تهران به دنيا آمد. پدرش علي پايور، هنرمند نقاش و استاد زبان فرانسه در دانشگاه تهران و پدربزرگش مصورالدوله، نقاش چيره‌دست دوره قاجار بود كه با نواختن ويولن، سنتور و سه‌تار آشنايي داشت.
وي در سن 17 سالگي، آموزش موسيقي را نزد استاد ابوالحسن صبا آغاز كرد و همچنين از محضر استاداني چون عبدالله دوامي و نورعلي برومند بهره برد. هنگامى كه فرامرز پايور براي فراگيري سنتور به كلاس درس استاد ابوالحسن صبا در خيابان ظهيرالاسلام رفت، سه سال از درگذشت آخرين بازمانده سنتورنوازان افسانه‌اي از نسل قديم، استاد حبيب سماعي، مي‌گذشت.

۱۳۸۶ اسفند ۶, دوشنبه

مرتضی نی داوود


خالق آهنگ مرغ سحر
موسيقيدانان سنتی ايران که در فاصله جنبش مشروطيت و نخستين دهه از قرن جاری خورشيدی سر برآورده اند، همه پيش از هر چيز نوازنده بوده اند، هر چند که گهگاه به سراغ آهنگسازی نيز رفته اند.

مهارت های فنی و گاه شگفتی آور اين نوازندگان، آن چنان جمع شنوندگان را مجذوب خود می ساخته که آهنگسازی آنها را غالبا از ياد می برده اند. درويش خان، ارسلان درگاهی، موسی معروفی و حبيب سماعی از اين گونه موسيقيدانان به شمار می روند.
در کنار اينان به چهره برجسته ديگری بر می خوريم که استثنايی را پديد آورده است:
مرتضی خان نی داوود.

از يک سو رغبت به آهنگسازی در او همپای شوق نواختن در غليان بوده و از سوی ديگر در ميان پيش درآمدها، چهار مضراب ها، رنگ ها و تصنيف های او که به گفته خودش به دويست فقره بالغ می شود، يکی از فراگيرترين و پر آوازه ترين تصنيف های قرن، می درخشد، تصنيف برانگيزاننده "مرغ سحر" که نام او را برای هميشه در تاريخ موسيقی ايران نگاه خواهد داشت.

اگر چه می توان شعر پرخون، مرغ سحر، سروده محمد تقی بهار (ملک الشعرا) و سازگاری آن را با آرمان ملی و آزادی جويی مردم، پشتوانه شهرت و ماندگاری آن به شمار آورد، ولی از کارکرد زيبايی آهنگ نی داوود نيز نمی توان و نبايد غافل ماند. کما اينکه بهار متن های زيبای ديگری نيز برای پيوند با موسيقی سروده ولی هيچکدام شهرت و تاثير مرغ سحر را پيدا نکرده است.

شعر و آهنگ، در مرغ سحر توانايی بيانی همانندی دارند و با دقتی هنرمندانه به هم پيوند خورده اند.

موسيقی روان نی داوود، زبان کمابيش روشنفکرانه بهار را حتی برای مردم عادی دلپذير و دريافتنی ساخته است. جاذبه ماندگار مرغ سحر سبب شده که پس ار نخستين اجرا با صدای "ملوک ضرابی" (و نه آنگونه که می گويند، قمرالملوک وزيری) خوانندگان زن و مرد ديگری نيز آن را در بازساری های تازه بخوانند.

علينقی وزيری


نيمای موسيقی ايران
در نخستين سالهای قرن جاری خورشيدی که نسيم تجدد و تازگی در جامعه ايران نيز وزيدن می گرفت، و کمابيش همزمان با نيما که به آرامی پرچم شعر نو را بر می افراشت، مردی ديگر، با انديشه های نو آورانه، در عرصه موسيقی سر بر می آورد . مردی توانا در موسيقی سنتی و دانای موازين موسيقی بين المللی.
علينقی وزيری در سال 1266 از پدری نظامی و مادری اهل فرهنگ در تهران زاده شد. به توصيه پدر وارد فوج قزاق شد و کار را با شيپور نوازی آغاز کرد. سازی که باب طبع او نبود و در آينده ای نزديک جای خود را به تار داد.
وزيری ابتدا نوازندگی تار را نزد دايی خود فرا گرفت و سپس پايش به محضر استادان زمانه، آقاحسينقلی، ميرزا عبدالله و درويش خان باز شد.

علينقی خان به موازات فراگيری موسيقی سنتی نزد يکی از آموزگاران نظامی با مقدمات موسيقی بين المللی نيز آشنا شد و اين آشنائی را در مدرسه سن لوئی نزد يک کشيش فرانسوی تقويت کرد و سی ساله بود که کناره گيری از همه مشغله های نظامی و غير نظامی رهسپار فرنگ شد که فراگيری های پراکنده اش را به سامانی برساند.

وزيری دو سال در برلين و سه سال در پاريس بسر برد و علاوه بر تحصيل در زمينه موسيقی علمی در دو رشته تئاتر و زيبائی شناسی نيز به مطالعه پرداخت.

وزيری در سال 1302 با دستی پر به ايران بازگشت و بلافاصله نخستين مدرسه موسيقی ملی را در تهران بنياد کرد و يک سال بعد برای جلب نخبگان و روشنفکران" کلوب موزيکال" را پديد آورد و باز يک سال بعد به ياری هنرآموزان و و هنرجويان مدرسه، ارکستری را به وجود آورد که بتواند آفريده های نو آورانه او و ديگران را اجرا کند.

وزيری در سال 1307 به رياست "مدرسه موسيقی دولتی" برگزيده شد که از "رسته موسيقی نظام دارالفنون" جدا شده بود.

او طی شش سال مسئوليت خود فضائی مساعد برای همزيستی موسيقی ملی و بين المللی در مدرسه ای که اينک "هنرستان عالی موسيقی" ناميده می شود، فراهم آورد و پس از شهريور 1320 برای يک دوره پنجساله ديگر به رياست هنرستان برگزيده شد و پس از آن به دانشگاه تهران منتقل شد و سالها به تدريس زيبائی شناسی پرداخت.

قمر


قمر الملوک وزيری

زنی که با اراده پيروزی، در برابر چشمان زن ستيزان، بی حجاب و نقاب، پای بر صحنه اجرا گذاشت و راه را برای حضور بی دغدغه زنان در جامعه موسيقی ايران هموار ساخت.قمر در سال 1284 در تاکستان قزوين در يک خانواده مذهبی زاده شده، چهار ماه پيش از تولد، پدر و هشت ماه پس از تولد، مادر را از دست داده و يکسره زير سرپرستی مادر بزرگ خود قرار گرفت که نوحه خوان محافل زنانه مذهبی بود.

قمر خردسال که همراه با مادربرگ به اين محافل می رفته، نخستين فوت و فن آوازخوانی را از او آموخته و به گفته خودش هم آوازيهای گاه به گاه او با مادربزرگ پيشاپيش اعتماد به نفس او را تقويت کرده و جرئت صحنه ای با او بخشيده است.

با مرگ مادربزرگ زندگی قمر نوجوان سمت و سوی ديگری به خود می گيرد مقيم خانه خاله خود می شود که داماد او با بزرگان موسيقی زمان حشر و نشر داشته است. حضور در گردهمائی های اين بزرگان، گوش و هوش اورا به جذبه موسيقی می سپارد. در يکی از همين محافل بوده که سرنوشت او رقم می خورد. به درخواست حاضران آوازی می خواند که گوشهای مرتضی خان نی داوود، نوازنده برجسته تار، را که در آن مجلس حضور داشته، تيز می کند.

غلامحسين بنان


نغمه می غلتيد، گفتنی بر حرير
آبشار شعر، گل می ريخت، نغز و دلپذير
مخمل مهتاب بود اين يا طنين بال قو
پرنيان ِ ناز ِ آواز ِ سراپا حال او؟

بنان نخستين کسی بود که آواز خوانی را از چهارچوب کهنه سنتی به درآورده پيرايه های تعزيه ای را از آن زدود، در گزينش شعر و پيوند آن با موسيقی دقت و سليقه به خرج داد و با همخوانی های گرم و محفلی خود به آواز سنتی جلوه ای تازه بخشيد.
کشف بنان، برای خالقی و ديگر دست اندرکاران موسيقی ملی، موهبتی تلقی می شد. زيرا که تازه "انجمن موسيقی ملی" را بنياد کرده بودند و به خواننده ای خوش صدا و رديف شناس نياز داشتند. با تبديل انجمن، به هنرستان عالی موسيقی ملی، بنان نيز رسما به استخدام هنرهای زيبای کشور در آمد و علاوه بر همکاری با ارکستر هنرستان به تدريس آواز خوانی نيز پرداخت.




دلکش


عصمت باقرپور با نام هنری "دلکش" در سال 1304 در بابل زاده شد. هنوز نوجوان بود که نزد خواهرش به تهران آمد و در مدرسه ای که درس می خواند، توجه آموزگار موسيقی" ظهيرالدينی" را به سوی خود جلب کرد که صدای او را پر رنگ و شايسته پرورش تشخيص داده بود.
دلکش در سال 1322 فعاليت آوازخوانی خود را آغاز کرد و در سال 1324 به عنوان آوازخوان به استخدام راديو ايران در آمد که تازه پنج سالی از بنيادش گذشته بود.

علی تجويدی


شايد کسی از ايرانيان نباشد که علی تجويدی را نشناسد.

سالخوردگان و ميانسالان قاعدتاً اين ترانه معروف بنان را که در برنامه گلها اجرا شد، به ياد دارند:

مرا عاشقی شيدا، فارغ از دنيا تو کردی تو کردی تو کردی
مرا عاقبت رسوا، مست و بی پروا تو کردی تو کردی تو کردی
نداند کس جانا چه کردی چها کردی با ما چه کردی

تجويدی در واپسين سالهای عمر می گفت: بيست سال در تنهايی ويولن می زدم و تنها شنونده من ديوارهای اتاق کارم بود

رضا ورزنده


غلامرضا مرشد ورزنده معروف به رضا ورزنده، سال 1305 در كاشان متولد شد. پدرش كه با موسیقی بخوبی آشنائی داشت،‌از كودكی او را به این سو كشاند و او نواختن سنتور را مجدانه آغاز كرد. در دهه 30، به تهران آمد و در رادیو به كار مشغول شد در این رسانه، او كنار اساتیدی نظیر صبا و محجوبی، معلومات خود را اعتلا بخشید و سبك شخصی سنتور‌نوازی خود را كاملتر كرد. سنتور او نیز منحصر به فرد بود و اندازه‌ای متفاوت نسبت به سازهای مرسوم داشت. هنگام نواختن معمولاً، حوله‌ای روی سیمها انداخته، آن ‌گاه روی ساز مینواخت.


۱۳۸۶ اسفند ۲, پنجشنبه

سالار معزز


اولين موسيقيداني که اقدام به نوشتن دستگاه ماهور کرد

غلامرضا مین باشیان معروف به سالار معزز از اشخاص برجسته ای است که خدمات برجسته ای به موسیقی نظامی ایران کرده است. شخصیت او از جهاتی نیز قابل توجه است از اینکه سالار معزز مانند سلطان حسین خان هنگ آفرین از موسیقیدانانی بود که علاوه بر رشته خویش ( موزیک نظام ) به موسیقی ایرانی نیز وارد بود و از اولین کسانی نیز هست که موسیقی ایرانی را به نت اروپایی نوشت و انتشار داد.











۱۳۸۶ بهمن ۲۸, یکشنبه

استاد علیخان ظهیرالدوله


اولین موسس کنسرت وتاتر(به سبک جدید) و همچنین مبتکر کارهای نو در موسیقی ایران

علیخان قاجار دولو ملقب به ظهیرالدوله از رجال روشنفکر و خوشنام دربار ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلیشاه و احمدشاه قاجار است. اودر 16 ربیع الاول سال 1281 هجری قمری در شب تولد پیامبر اسلام (ص) مطابق با 29 مردادماه 1243 در جمال آباد شمیران بدنیا آمد.














گزارش اختصاصی از اولین سالگرد درگذشت پرویز یاحقی


گزارش اختصاصی تصویری قدیمی ها از اولین سالگرد درگذشت پرویز یاحقی

ایرج باباحاجی: اولین سالگرد مرحوم پرویز یاحقی در تهران برگزار شد. روز ها مثل برق و باد گذشت و به ایامی رسید که یاد آورمان شود که سال گذشته در چنین روزهایی نابغه موسیقی، پرویز یاحقی از میان ما پرواز کرد

خانواده آن مرحوم (صدیق پارسی) از جمله برادران و خواهران ایشان با همراهی جمعی از هنرمندان قدیمی مانند شاهرخ نادری، استاد اکبر گلپایگانی، ایرج خواجه امیری، معینی کرمانشاهی، همایون خرم، پوری بنایی، نصرت الله وحدت، چنگیز جلیلوند، فروزنده اربابی، نیلوفر، برادران لشکری، پری زنگنه، فریدون حافظی و جمعی دیگر از اهالی هنر به همین بهانه در اوایل بهمن ماه در هتل هما تهران دور هم جمع شده و یاد آن آهنگساز قدیمی و نوازنده چیره دست ویلون را گرامی داشتند.

در این مراسم دوستان و همراهانی چون استاد گلپا، ایرج، شاهرخ نادری، معینی کرمانشاهی و همایون خرم ضمن سخنرانی و برشماری فضایل اخلاقی آن مرحوم از خاطرات با او بودن گفتند و روزگار شکوفایی موسیقی سنتی و کلاسیک را زنده کردند.





۱۳۸۶ بهمن ۲۷, شنبه

مرگ ایرج بسطامی در فاجعه زمین لرزه بم گذشت


صاحبه با محمد رضا شجریان
ایرج بسطامی خواننده خوش صدا در فاجعه زمین لرزه بم جان خود را از دست داد. آقای سیف الله بسطامی پسر عمومی ایرج بسطامی در مصاحبه با رادیو فردا اولین استاد وی را یدالله بسطامی عمویش معرفی کرد. به گفته وی در کنسرتهایی که در جشنهای مختلف در بم برگزار می‌شد ایرج بسطامی به همراه برخی اعضای فامیل شرکت داشت. بسطامی در تهران مدتی کوتاه در محضر استاد محمد رضا شجریان با زیر و بم موسیقی آوازی ایران آشنا شد. استاد شجریان در مصاحبه با رادیو فردا ضمن تاکید بر استعداد خوب وی در فراگیری آواز و صدای خوبش، می‌گوید: بسطامی به دو چیر عشق می ورزید، یکی به خاک بم و دیگر به آواز.

عمل جراحی محمدرضا شجريان،


عمل جراحی محمدرضا شجريان، خواننده پرآوازه موسيقی سنتی ايران، با موفقيت انجام شد.
محمد رضا شجريان روز يکشنبه به علت مشکلات ريوی در بيمارستان کسری بستری شد و بخشی از ريه وی تحت عمل جراحی قرار گرفت.
آقای شجريان ، پس ازعمل جراحی و بهبودی حال عمومی اش از طريق فيم کوتاهی که شرکت دل آواز تهيه کرده است ، پيامی را برای دوستدارانش فرستاد.
وی در پيام خود گفت که حالش خوب است و به زودی کنسرت های تازه ای را برگزار خواهد کرد.
نسرين شاه ورديانی ، از همکاران آقای شجريان در شرکت دل آواز نيز در گفت و گويی با راديو فردا در اين باره گفت : « حال آقای شجريان خيلی خوب است و ايشان تنها يک عمل ريوی کوچک داشتند که خوشبختانه با موفقيت انجام شده و هيچ مشکلی نيز وجود :« حال آقای شجريان کاملا خوب است و ايشان تا يکی دو روز ديگر از بيمارستان مرخص می شوند و جای نگرانی نيست.»
شرکت فرهنگی هنری دل آواز با هدف حفظ اصالت آوا و نوای ايران زمين و تهيه و تکثير برنامه های آهنگين و همکاری با اساتيد موسيقی و معرفی و فراهم کردن برنامه برای هنرمندان جوان به همت محمد رضا شجريان در اسفند ماه سال ۱۳۵۶ تاسيس شد.
محمد رضا شجريان در سال ۱۳۱۹ در مشهد متولد شد و از کودکی تحت تعليم پدرش که قاری قرآن بود ، قرار گرفت.
او برای اولبن بار در سن دوازده سالگی توانست در راديو خراسان به دعوت رييس راديو، قرآن بخواند.
محمد رضا شجريان در سال ۱۳۳۷ فعاليت خود را در رشته آواز شروع کرد و تحت تعليم استادانی چون پيرنيا، اسماعيل مهرتاش، تاج اصفهانی، احمد عبادی، عبدالله دوامی، قمرالملوک وزيری، نورعلی برومند و محمود کريمی رديف ها، گوشه ها، و دوره های آوازی موسيقی ايرانی را فرا گرفت.
اولین اثر محمد رضا شجريان که در اکثر کشورهای جهانی هنرنمايی کرده و به اجرای موسيقی سنتی ايران پرداخته است در سال ۱۳۴۶ با عنوان برگ سبز از راديو پخش شد.
از محمدرضا شجريان تاکنون بيش از ۳۴ آلبوم منتشر شده است.

۱۳۸۶ بهمن ۲۴, چهارشنبه

نوازنده ويولن روح‌الله خالقي


روح الله خالقي در سال 1285 در كرمان متولد شد ، سالها شاگرد ممتاز استاد علينقي وزيري و از مفاخر موسيقي ملي ايران بود بهترين سالهاي زندگيش را صرف دل انگيز ترين هنرها كرد و به تشخيص اهل فن موسيقي ايراني و فرنگي ، شناخت او صلاحيت كامل يافت در سال 1325 انجمن موسيقي ملي ، به همت اوتاسيس شد و سه سال پس از آن با تاسيس هنرستان ملي موسيقي به يكي از آرمان هاي هنري كشور ما جامه عمل پوشاند . انتشار آثار متعدد شامل متد و دستورهاي علمي براي تدريس موسيقي ملي خدمت بزرگي به هنر كرد . هم اكنون قطعات آواز ، قطعات اركستري ، اتودها ، آثار ساده مدرسه يي ، كتاب ها و رسالات علمي مانند نظري به موسيقي ، از او به جاي مانده است كه هر كدام داراي ارزش فراواني است .



خالقي علاوه بر رياست هنرستان موسيقي ملي تا هنگام فوتش رهبري اركستر (( گلها )) و عضويت شوراي موسيقي راديو ايران را دارا و مدتها سرپرستي اركستر هاي شماره يك و دو راديو را به عهده داشت . روح الله خالقي در دامان پدر و مادري كه هر دو در نواختن تار مهارت داشتند تربيت يافت ، او نيز از كودكي به موسيقي علاقه مفرطي نشان مي داد ولي پدرش از بيم اين كه مبادا وي از تحصيل عقب بماند او را از اشتغال به موسيقي منع ميكرد . اما روح الله كوچولوي آن روزي، هر وقت خود را در خانه تنها مي يافت با عشق عجيبي كه به موسيقي داشت (( مخفيانه و پنهاني )) تاري را كه بزرگتر از جثه اش بود بغل مي گرفت و مشغول نواختن مي شد !!



بالاخره در نتيجه علاقه خستگي ناپذير وي به موسيقي ، پدرش مجبور شد او را از هفده سالگي در آموختن ويلن آزاد بگذارد بعد از يكي دو سال به محض اينكه مدرسه موسيقي وزيري تاسيس شد اولين شاگرد استاد وزيري بود كه به فراگرفتن موسيقي پرداخت و چون احساس كرد كه موسيقي دان بايستي در درجه اول داراي اطلاعات كافي باشد اين بود كه مجددا در ضمن اينكه موسيقي را ترك نكرد تحصيلات متوسطه خود را در دارالفنون و عالي رادر دانشسراي عالي در رشته ادبيات كه ارتباط بيشتري به موسيقي داشت به پايان رسانيد .



خالقي در مدت بيست و هفت سال كه در رشته موسيقي ايراني كار كرد بيش از صد آهنگ و دو جلد كتاب (( نظري به موسيقي )) كه جلد اول آن مربوط به قواعد و اصول كلي موسيقي است و جلد دوم تاريخچه موسيقي و قواعد و اصول موسيقي ايراني است و كتاب ديگري نيز به نام (( هم آهنگي موسيقي )) راجع به توافق و تناسب اصوات نوشته است كه با كمك وزارت فرهنگ در سالهاي 1316 و 17 و 20 به چاپ رسيده است .



ديگر از آثار او علاوه بر تعدادي اتود براي ويولون و عود و تار عبارتست از (( رنگارنگ )) ، ( خالقي در مورد ساختن اين قطعه گفته است : منظور من اين بود كه روي هر يك از دستگاههاي ايراني يك چنين قطعه اي بسازم ، در واقع مبناي كار نو آموزان است . اين فكر بديع اگر جامه عمل بخود به پوشد اساسي براي كار كمپوزيتورهاي آينده به جاي مي ماند . ) اين اثر بطوري كه از نامش مستفاد مي شود همچون گلستاني است كه داراي گلهاي رنگارنگ باشد ، ضرب ها و حركات مختلف اين قطعه و به طور كلي فرم و يا پيكره آن واجد اين امتياز است كه آن را مبناي كار قرار بدهند به علاوه آهنگهاي : (( يار رميده )) ، (( وعده وصال )) ، (( پيمان شكن )) ، (( نغمه نوروزي )) ، (( بهار عشق )) ، (( مستي عاشقان )) ، (( شب جواني )) ،(( شب من ))و (( اميد زندگاني )) ‌تصانيفي است كه توسط اين موسيقي شناس عاليقدر ساخته شده است .



مرحوم خالقي در موسيقي سخت پيرو استادش مرحوم كلنل علينقي وزيري بود وهمواره اعتقاد داشت كه وزيري خدمتي به موسيقي اين كشور كرده است كه تابحال احدي به هيچيك از صنايع ظريفه اين مملكت نكرده است و مي گفت تا موسساتي وجود نداشته باشند كه بدان وسيله بتوان اين روش ترويج كرد زحمات وزيري آن چنان ثمر بخش نخواهد بود .



۱۳۸۶ بهمن ۲۲, دوشنبه

باسلام،

امیدوارم که ازطریق این وبلاک بتوانم با استفاده ازتجارب چندین ساله خود خدمتی به‌ موسیقی دوستان اصیل ایرانی کرده باشم. تجارب شخصی که با عشق و علاقه موسیقی ایرانی را گوش داده وگاهی افتخار هم‌مجلسی بزرگان ایران را داشته، خالی از لطف نیست.